آیا ترجمه خوب نوعی نگارش ادبی است؟
رابطه بین ترجمه و نگارش ادبی موضوعی پیچیده و مورد بحث است. برخی معتقدند که ترجمه خوب صرفاً بازتولید دقیق معنای متن اصلی است، در حالی که برخی دیگر بر این باورند که مترجم باید خلاقیت و ذوق ادبی خود را نیز به کار ببرد تا اثری در حد و اندازه متن اصلی خلق کند.
در این مقاله، به بررسی این سوال می پردازیم که آیا ترجمه خوب را می توان نوعی نگارش ادبی قلمداد کرد. برای این منظور، ابتدا به چیستی نگارش ادبی و ویژگی های آن می پردازیم و سپس به بررسی چالش ها و ظرافت های ترجمه متون ادبی می پردازیم.
نگارش ادبی چیست؟
نگارش ادبی به نوعی از نگارش گفته می شود که از زبان به گونه ای خلاقانه و هنری برای بیان افکار، احساسات و تجربیات انسانی استفاده می کند. این نوع نگارش غالباً از عناصر ادبی مانند استعاره، تشبیه، مجاز و صور خیال بهره می برد تا بر خواننده تاثیر بگذارد و او را به تفکر و تأمل وادارد.
برخی از ویژگی های کلیدی نگارش ادبی عبارتند از:
- خلاقیت: نویسنده ادبی از زبان به گونه ای نو و بدیع استفاده می کند و از کلیشه ها و جملات تکراری پرهیز می کند.
- بیان رسا: نویسنده ادبی پیام خود را به گونه ای واضح و گویا بیان می کند و از زبانی استفاده می کند که برای مخاطب قابل فهم باشد.
- تأثیرگذاری: نویسنده ادبی تلاش می کند تا با استفاده از زبان، بر خواننده تاثیر بگذارد و او را به تفکر و تأمل وادارد.
- زیبایی شناسی: نویسنده ادبی به زیبایی زبان و موسیقی کلمات توجه دارد و از زبانی استفاده می کند که برای خواننده لذت بخش باشد.
ترجمه متون ادبی:
ترجمه متون ادبی یکی از چالش برانگیزترین انواع ترجمه است. مترجم باید نه تنها معنای دقیق متن اصلی را درک کند، بلکه باید بتواند آن را به زبانی رسا، زیبا و تاثیرگذار در زبان مقصد بازتولید کند.
برخی از چالش های ترجمه متون ادبی عبارتند از:
- تفاوت های فرهنگی: فرهنگ ها و زبان ها با یکدیگر متفاوت هستند و ممکن است مفاهیم و اصطلاحات خاصی در یک فرهنگ وجود داشته باشد که در فرهنگ دیگر معادلی نداشته باشد.
- زبان ادبی: متون ادبی غالباً از زبان خاص و پیچیده ای استفاده می کنند که ترجمه آن دشوار است.
- تأثیرگذاری: مترجم باید بتواند لحن، سبک و حس و حال متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کند.
ترجمه خوب و نگارش ادبی:
با توجه به چالش های ذکر شده، آیا می توان ترجمه خوب را نوعی نگارش ادبی قلمداد کرد؟
پاسخ به این سوال ساده نیست. از یک طرف، مترجم باید در استفاده از زبان خلاقیت و ذوق ادبی خود را به کار ببرد تا بتواند متنی در حد و اندازه متن اصلی خلق کند. از طرف دیگر، مترجم باید به متن اصلی وفادار باشد و از تفسیر شخصی یا اضافه کردن ایده های خود به متن خودداری کند.
در نهایت، می توان گفت که ترجمه خوب نوعی هنر است که نیازمند دانش عمیق از زبان ها، فرهنگ ها و ادبیات است. مترجمی که بتواند این چالش ها را با موفقیت پشت سر بگذارد، اثری خلق می کند که هم از نظر زبانی زیبا و هم از نظر معنایی دقیق و وفادار به متن اصلی است.
نمونه هایی از ترجمه های ادبی برجسته:
در تاریخ ادبیات، نمونه های متعددی از ترجمه های ادبی برجسته وجود دارد که به عنوان آثاری مستقل مورد تحسین قرار گرفته اند.
یکی از نمونه های مشهور، ترجمه “شاهنامه” فردوسی توسط آرتور جرج آرنولد (Arthur George Arnold) است. آرنولد در ترجمه خود تلاش کرده است تا نه تنها معنای دقیق شاهنامه را به زبان انگلیسی منتقل کند، بلکه زیبایی و شکوه شعر فارسی را نیز حفظ کند.
نمونه ی دیگر، ترجمه “دن کیشوت” اثر سروانتس توسط ماریو دو سالاس (Mario de Salas) است. سالاس در ترجمه خود به ظرافت های طنز و کنایه ی متن اصلی توجه کرده و آنها را به زبان اسپانیایی امروزی به گونه ای رسا و روان منتقل کرده است.
این نمونه ها نشان می دهند که ترجمه ی خوب می تواند به مثابه ی نوعی نگارش ادبی باشد و اثری در حد و اندازه ی متن اصلی خلق کند.
آیا ترجمه خوب نوعی نگارش ادبی است؟
ترجمه خوب به معنای انتقال صحیح پیام نویسنده اصلی است. ترجمه باید به گونه ای باشد که به خواننده مفهوم را القا کند. خواننده بایستی از خواندن خوشنود شده و احساس رضایت کند. برگردان واژه ها از زبانی به زبان دیگر نمی تواند مفاهیم مورد نظر نویسنده را به درستی منتقل کند. ترجمه کتاب و ترجمه کودکان با ترجمه دانشجویی و ترجمه وب سایت تفاوت آشکاری دارد که یک مترجم با تجربه از آن آگاه است و در ترجمه ادبی لحاظ می کند.
نکات ظریفی در ترجمه داستان دیده می شود که با قریحه ذاتی مترجم آمیخته شده و اثر خلاقانه ای را می آفریند. ترجمه کتاب باید به اندازه همان اثر در زبان اصلی تاثیرگذار باشد و این هنر مترجم ادبی است. حال آن که ترجمه بدون در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی، نمی تواند جذابیت نگارش نویسنده اصلی را داشته باشد. چنین متونی هر چند در انتقال مفهوم موفق بوده اند ولی در واقع خشک و غبر منعطف بوده و خواننده از خواندن آن لذت نمی برد.
آیا ترجمه ادبی همان نگارش است؟
ترجمه ادبی و نگارش هر دو نیازمند قریحه ای ذاتی است و نوعی ترجمه تخصصی محسوب می شود. شاید بتوان گفت که مترجم ادبی دشواری های بیشتری از نویسنده دارد. نویسنده هنگامی که جرقه ای در ذهن داشت شروع به نوشت می کند و اگر موضوعی را غیرقابل توصیف دید رهایش می کند. این در حالی است که مترجم ادبی با یک اثر تالیف شده روبروست و باید بتواند ظرافت های نویسنده را در ترجمه ادبی لحاظ کند.
هر گونه دخالت در متن می تواند به اصل کار لطمه بزند و این کاری است که نیازمند خلاقیت بالای مترجم است.ترجمه ادبی نتیجه ماه ها و شاید سال ها تلاش شبانه روزی مترجم است که صمیمانه و خلاقانه پا در جای نویسنده می گذارد و از این کار خوشنود است و منتظر ترجمه و چاپ اثر بعدی نویسنده است.